جی پلاس؛
چرخ نان خشکی و مهماتی که شهید عابدی کشف کرد!
شهید داوود عابدی که خلقا و خلقا شباهت عجیبی به شهید ابراهیم هادی داشت، مدتی را به عنوان پاسدار بیت امام در جماران بود و مدام از طرف منافقان تهدید می شد...
شهید داوود عابدی که خلقا و خلقا شباهت عجیبی به شهید ابراهیم هادی داشت، مدتی را به عنوان پاسدار بیت امام در جماران بود و مدام از طرف منافقان تهدید می شد...
هر بار که داوود (شهید عابدی) قصد رفتن به جبهه را داشت، مادر ساکش را از خوراکی ها و آجیل پر می کرد و او هم هرچه پول و خوراکی داشت به رزمنده ها می داد.
آنطور که مادر وصف می کند، شهید حمید عابدی جوانی رشید و درشت اندام بوده است. چهار ماهی از حضورش در جبهه ها می گذشت که عملیات والفجر مقدماتی آغاز شد و او در این عملیات و در نوزدهم بهمن سال ۶۱ مفقودالاثر شد.
عملیات کربلای پنج بود که شهید حسن آقاخانی برای آوردن پیکر یکی از شهدا به خط مقدم رفت که مورد اصابت ترکش خمپاره ها قرار گرفت.
مجید (قلمبر) در سال ۱۳۴۰ در دزفول به دنیا آمد. فقر چهره خانواده را رنجور و تکیده کرده بود و چون پدر خیلی زود از دنیا رفت، مادر همه تلاشش را کرد تا سختی روزگار کمتر مجید را آزار دهد.
شهید سیف الله صبور به همراه جمعی دیگر از رزمندگان برای انجام عملیات چریکی راهی شدند و بعد از گذشت چند ساعت پیروزمندانه بازگشتند.
محیط دانشگاه محفلی شده بود برای عرض اندام و نفوذ گروهک های ضد انقلاب، شهید محمود شهبازی با دریافت این سیگنال ها، عمده فعالیت خود را معطوف به دانشگاه کرد و جبهه جدیدی در آنجا ایجاد کرد.
عبدالحسین (شهید خبری) کم سن و سال بود و نوجوان و تازه باید با کتاب و دفترهایش سرگرم می شد اما خصلت نوجوانان آن روزها طور دیگری بود، بیشترشان احساس وظیفه می کردند که باید جامه جهاد بپوشند و عبدالحسین هم یکی از همان ها بود.
کافی بود سرت را از سنگر بیرون ببری تا تیرهای بعثی ها به سمتت شلیک بشود با این حال سید علی (شهید دوامی) روی سنگر نشسته بود و می گفت: الان وقت شهید شدنم نیست.
از طرف دفتر تبلیغات اسلامی قم او (شهید غلامعلی مصطفایی) را برای رفتن و تبلیغ کردن در شمال کشور مامور کردند اما سر باز زد و...